رفتارهای جشنیمسلمانان در دورههای مختلف زمانی، رفتارهای جشنی گوناگونی داشتهاند و در برخی موارد، رفتارهای جشنی با پارهای رفتارهای غیرمجاز نیز مخلوط شده است. فهرست مندرجات۲ - نگرش اسلام به جشن ۳ - عمدهترین رفتارها ۳.۱ - تعطیلی ۳.۲ - اعلان آغاز جشن ۳.۳ - ورود به موقعیت جشنی ۳.۴ - اعمال عبادی ۳.۵ - دید و بازدید ۳.۶ - تبریک عید ۳.۷ - هدیه و عیدی و نثار و شاباش ۳.۸ - کاروانهای جشنی ۳.۹ - بازیها و مسابقات ۳.۱۰ - موسیقی و آواز و رقص ۳.۱۱ - خوراک ۳.۱۲ - مکانهای برگزاری جشنها ۳.۱۳ - باورهای عامیانه ۳.۱۳.۱ - تفألها ۳.۱۳.۲ - شفاخواهی ۳.۱۳.۳ - پاداشها ۳.۱۳.۴ - تغییرات طبیعی ۳.۱۳.۵ - اعمال جادویی ۳.۱۳.۶ - چشمزخم ۳.۱۳.۷ - زمان ۳.۱۳.۸ - نامگذاری ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - گوناگونی رفتارهاتقریباً همه رفتارهای جشنی تجربه شده در زمینه عمومی سنن کهن انسانی، در عین همراهی با دگرگونیهای کاهشی و افزایشی بنا بر سنّت اسلامی، در میان مسلمانان رایج بوده است و حتی بهرغم نهی و تحذیرهای دینی، پارهای رفتارهای غیرمجاز هم گاهی در جشنهای مسلمانان بروز میکرده است (برای نمونه در دوره عباسی به این منبع [۱]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۰، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
در مصر به این منبع [۲]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۳۵۳، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۳]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۰ـ۵۰۱، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
در مراکش به این منبع [۴]
محمد بن محمد موقت، الرحلة المراکشیة، ج ۲، ص ۸۵، او، مرءاة المساوی الوقتیة، مصر ۱۳۵۱.
[۵]
محمد بن محمد موقت، الرحلة المراکشیة، ج ۲، ص ۸۸ـ۹۱، او، مرءاة المساوی الوقتیة، مصر ۱۳۵۱.
برای برخی رفتارهای غیراخلاقی در عرسهای سالار مسعود غازی در هند که یک بار منجر به لغو این جشن در دوره سکندر لودی (حک: ۸۹۴ -۹۲۳) شد به دانشنامه اسلام؛ در جشنهای عوام شیعه در تهران دوره قاجاری به این منبع [۶]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۱۱ـ۲۵، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۷]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۳۰۵ـ ۳۰۷، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۸]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۳۶۲ـ۳۶۳، تهران ۱۳۸۱ ش.
و برای نمونهای از برخورد بازدارنده حاکمان متشرع مسلمان با این رفتارها به این منابع [۹]
احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، ج ۱، ص ۶۸ـ۶۹، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
[۱۰]
احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، ج ۱، ص ۲۶۶، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
[۱۱]
ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج ۱، قسم ۲، ص ۳۶۳، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۱۲]
ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج ۱، قسم ۲، ص ۳۶۵، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
رجوع کنید).۲ - نگرش اسلام به جشنواقعیت این است که به سبب تفاوت نگرش مدرسهای اسلام به جشن، که تا حد زیادی از جنبه تفریح و سرگرمی و خوشگذرانی آن به نفعِ جنبههای عبادی کاسته است، به نسبت، رفتارهای جشنی نامشروع یا غیراخلاقی در جهان اسلام از ادیان و فرهنگهای دیگر کمتر است و بنا بر تعالیم اسلامی، اعیاد و جشنها، صرفاً فرصتی برای تشدید لذات دنیوی نیستند بلکه در عین حال فرصتی برای افزایش اعمال صالح و نیز رفتارهای انساندوستانهاند که امکان شادی و برخورداری از نعمتهای دنیوی را برای گروه بیشتری از مردم فراهم سازد. بنا بر این آموزهها، مسلمانان در جریان جشنها حق ندارند به بهانه حضور در موقعیتی متفاوت، هیچیک از موازین و دستورهای شرعی یا اخلاقی را زیر پا نهند و به اسراف و هدر دادن اموال و رفتارهای مغایر شئون انسانی دست بزنند. به طور کلی آن دسته از عالمان دینی که با نفس جشن گرفتن و شادی مردم مخالفتی نداشته و رفتارهای مباح را در این جشنها تجویز کردهاند همواره نسبت به خروج از مرزهای اباحتْ هشدار و مسلمانان را به سنّت پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهو سلم توجه دادهاند که رفتارهای جشنی شخص ایشان نمونه عالی رویارویی یک مسلمان یا اصولاً یک انسان با پدیدار دوسویه مادّی و معنوی/ دنیوی و دینی جشن و به دور از هرگونه افراط و تفریط بود (برای تفصیل به این منابع [۱۳]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص ۳۱ـ۳۲، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
[۱۴]
رزق طویل، «الاعیاد بین الجاهلیة و الاسلام»، ج۱، ص ۱۱۵۱، مجله الازهر، سال ۴۷، ش۱۰ (ذیحجه ۱۳۹۵).
[۱۵]
عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «الاعیاد الاسلامیة و مالها من آثار طیبة فی نفوس المسلمین عامة»، ج۱، ص ۱۸۶۵، مجلة الازهر، سال ۷۱، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۱۹).
و نیز حدیث معروفی از امام علی علیهالسلام: کلُّ یوْمٍ لایعصی اللّهُ فیه فَهُوَ عیدٌ [۱۶]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بیتا).
رجوع کنید). شایان ذکر است اینکه در ایام جشنها به طور کلی قواعد و مقررات جاری و عمومی تغییر کند و نوعی بینظمی و آشوب و شکستن تابوها به صورت موقت روی دهد ــ چنانکه از نگاه مردمشناسان، این امر یکی از اصلیترین ویژگیهای مقوم پدیدار جشن است [۱۷]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۹ـ۱۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
ــ در جشنهای جهان اسلام، یک اصل نبوده و در تعالیم اسلامی هیچ ممنوعیت دینی را نمیتوان در ایام جشن موقتاً نادیده گرفت. با اینحال، به واسطه اقتباساتی که مسلمانان از ملل دیگر داشتهاند یا در تداوم سنّتهای پیش از اسلامی اقوامی که مسلمان شدند و یا در فرقههایی که از راست کیشی اسلامی به نسبت فاصله گرفتهاند، پارهای رفتارهای تابوشکنانه ــ که عمدتاً بیشتر جنبه عرفی داشتهاند تا دینی قابل ذکرند؛ مثلاً: رسم انتخاب کوسه یا میرنوروزی و به طور کلی انتخاب حاکم چند روزه و باژگونهکار، آبپاشی، کتککاری و شوخیهای گاه بیپروای مردم با یکدیگر و با مأموران حکومت و حتی اشخاص محترم و عالیرتبه و باجگیری و امثال اینها. [۱۸]
طبری، تاریخ طبری (لیدن)، ج۱، ص ۲۱۴۴.
[۱۹]
ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج ۱، قسم ۲، ص ۳۶۳ـ ۳۶۵، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۲۰]
آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج ۲، ص ۴۶۵ـ۴۶۶، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۲۱]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص۳۵۰، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۲۲]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۵۴، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
۳ - عمدهترین رفتارهاعمدهترین رفتارهای جشنی مسلمانان عبارتاند از: ۳.۱ - تعطیلیانجام حجم انبوهی از رفتارهای جشنی، فرصتی میطلبد که در آن از کارهای معمول روزانه دست بکشند و به اعمال ویژه جشنها بپردازند. در بسیاری از جشنها این فرصت به صورت تعطیلی عمومی و رسمی، یا در جشنهای کوچک خانوادگی و محلی به صورت تعطیلیهای غیررسمی فراهم میشود. غیر از تعطیلی هفتگی در [[|روز جمعه]]، در تمام سرزمینهای اسلامی، برای اعیاد بزرگ فطر و قربان چند روز تعطیلی در نظر گرفتهاند. [[|مبعث]]، میلاد پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم، علی علیهالسلام، فاطمه سلاماللّهعلیها، نیمه شعبان، غدیر خم و روزهای ملی کشورهای مختلف در بیشتر کشورها به مدت یک روز رسماً تعطیلاند. گاه مدتِ تعطیلات برای گروههای مختلف مردم، متفاوت است مثلاً دانشآموزان و دانشجویان به طور معمول بیش از دیگران در ایام اعیاد در تعطیلی به سر میبرند. برای نمونه در ایران با آن که مدت تعطیلات رسمی [[|نوروز]]، پنج روز است نهادهای آموزشی دولتی از چند روز مانده به عید تا روز چهاردهم فروردین در تعطیلی به سر میبرند (برای نمونهای دیگر: تعطیلات مسجد و مدرسه قَرَویین در مراکش در ایام اعیاد بزرگ اسلامی یا عید سلطان الطّلبه؛ همچنین گزارش تازی از تعطیلات جشنی این مدرسه [۲۳]
عبدالهادی تازی، جامع القرویین، ج ۱، ص ۱۳۴، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
[۲۴]
عبدالهادی تازی، جامع القرویین، ج ۲، ص ۴۳۶ـ۴۳۷، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
). جشنهای خانوادگی نیز بر اساس طول معمول آنها موجب میشوند تا زندگی و کار حاضران در جشن از حالت معمول خود خارج و یکسره وقف رفتارهای جشنی یا تدارک آنها شود، البته طول جشنهای خانوادگی همواره به طور مستقیم تابع امکانات و وضع مالی برگزارکنندگان آن بوده است مثلاً جشن [[|ختنه]]، گاه از یک روز تا یک هفته [۲۵]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۳۳۲، بیروت ۲۰۰۲.
[۲۶]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۵۶، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
و حتی گاه تا پنجاه روز (مثلاً جشن ختنه محمد سوم عثمانی در کودکیاش در ۹۹۰) ادامه مییافت. مدت جشن عروسی نیز از یک روز تا یک هفته، دو هفته، چهل روز و حتی سه ماه گزارش شده است. [۲۷]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۱۲، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۸]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۲۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۹]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۲۶۶ـ۲۶۷، بیروت ۲۰۰۲.
ایام تعطیلات رسمی، به مناسبت جشن، در کشورهای مختلف ثابت نیست و با تغییرات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، دچار تغییر میشود. ۳.۲ - اعلان آغاز جشنرفتارهای جشنی برای اعلان آغاز وضعیت جشنی نوع دیگری از رفتارهای جشنی میباشد. دستهای از رفتارها نشان میدادهاند که در شهر، ناحیه یا خانوادهای، جشنی در حال برگزاری است. از مقدمات مهم جشنها، آذینبندی خیابانها و کوچهها و بازارها، مساجد، ساختمانها و سردرخانهها و تزئین آنها به ویژه با شاخ و برگ درختان و انواع چراغها و برافروختن شمعها و مشعلها بود که با آتشبازیهای شبانه همراه میشد (برای چند نمونه از انبوه گزارشهایی که در این باره وجود دارد در ماه رمضان و عید فطر به این منابع [۳۰]
مقدسی، البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۰۰.
[۳۱]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۲، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
در جشن تولد به این منبع [۳۲]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۳، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
در عروسی به این منابع [۳۳]
محمد بن عبدالجبار عتبی، تاریخ یمینی، ج۱، ص ۲۳۴، ترجمه ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ علی قویم، تهران ۱۳۳۴ ش.
[۳۴]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۷۹، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۳۵]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۰۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
در شب برات به این منبع [۳۶]
احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، ج۱، ص ۲۷۳ـ ۲۸۲، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱.
در بازگشت از حج به این منبع [۳۷]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۳۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
در ختنه به دانشنامه اسلام؛ در مولد پیامبر صلیاللّهعلیهو آلهوسلم و موالید دیگر به این منبع [۳۸]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۴۳ـ۴۴۴، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۳۹]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۷ـ۴۵۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
برای برافروختن شمعها و مشعلها و چراغانی به این منابع [۴۰]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص۸۳ـ۸۴، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۴۱]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۸۴ـ۲۸۵، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۴۲]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج۲، ص۲۲۹ـ۲۳۲، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۴۳]
نصراللّه فلسفی، زندگی شاهعباس اول، ج ۲، ص ۲۸۵ـ۲۹۲، تهران، ۱۳۳۴ ش، تهران، ۱۳۴۶ ش.
[۴۴]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۸۲ـ ۱۸۳، بیروت ۲۰۰۲.
[۴۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۸ـ۴۵۹، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۴۶]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۴-۵۰۵، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
برای اهمیت آتشبازی به این منابع [۴۷]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۹، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۴۸]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۱ـ ۳۵۲، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۴۹]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۳۲، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
و به یژه برای کودکان به این منبع [۵۰]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۸۶، بیروت ۲۰۰۲.
رجوع کنید). از زمان رواج سلاحهای گرم، برای اعلان جشن از جمله در تحویل سال نو یا جشن تولد یا عروسی، شلیک توپ یا تیرهای هوایی با تفنگ نیز مرسوم شده است. [۵۱]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۷۲ـ۲۷۳، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۵۲]
هانری ماسه، ج ۱، ص ۲۷۲، پانویس ۳، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۵۳]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۲۷۲، بیروت ۲۰۰۲.
[۵۴]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۳۱۳ـ۳۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
[۵۵]
سلیم طه تکریتی، «کسلات، ج۱، ص ۴۰، الاعیاد فی بغداد»، التراث الشعبی، سال ۱۱، ش ۶ (۱۹۸۰).
۳.۳ - ورود به موقعیت جشنیرفتارهای جشنی مربوط به ورود به موقعیت جشنی یکی دیگر از رفتارهای جشنی است. بر خلاف رفتارهای پیش گفته که مبنای دینی نداشت، مجموعهای از رفتارها شامل [[|غسل]]، شستشو و [[|نظافت]]، اصلاح سر و صورت و آراستگی تن، استفاده از بوهای خوش و پوشیدن لباسهای نو یا دست کم تمیز برای ورود به موقعیتهای زمانی و مکانی جشنها در سنّت اسلامی مورد تأکید یا تأیید بوده و به ویژه از مبنایی در سنّت نبوی نیز برخوردار است. [۵۷]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری بشرح صحیح البخاری، ج ۲، ص ۲۹۸، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۵۸]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری بشرح صحیح البخاری، ج ۲، ص ۳۵۱، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۵۹]
علی محمد سلام، العطر و الطیب، ص۸۴-۸۹، قاهره ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
[۶۰]
ابن قیم جوزیه، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد ، ج۱، ص ۴۴۱، چاپ شعیب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
در دوران قدیم که مردم عادی کمتر به اصلاح سر و صورت میپرداختند، رفتن به سلمانی برای ایام عید اهمیتی ویژه مییافت [۶۱]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۲، ص ۱۱۹، تهران ۱۳۸۱ ش.
و این دکانها نیز همچون حمامها [۶۲]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۲۶۷ـ ۲۶۸، بغداد ۱۹۸۸.
در شبهای عید با ازدحام جمعیت مواجه میشدند. گاه نیز این غسل عیدانه به صورت شنا و آبتنی دستجمعی در رودها (مثلاً در عیدهای فطر و قربان در دجله به این منبع رجوع کنید [۶۳]
سلیم طه تکریتی، «تقالید و اعراف من تکریت»، ج۱، ص ۱۴۴، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، اعداد و تقدیم باسم عبدالحمید حمودی، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام، دارالشؤون الثقافیة العامة، ۱۹۸۶.
) انجام میشد. در مناسبتهای جشنی خانوادگی مثل عروسی، قُرُق کردن حمام برای داماد یا عروس و برگزاری جشن و شادی در آن مرسوم بود. [۶۴]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۳۷۸، بغداد ۱۹۸۸.
اهمیت تهیه لباس نو در همه اعیاد و در همه کشورها به یک اندازه نبود. [۶۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۸۷، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
مثلاً در جشن نوروز در ایران لزوم تهیه لباس نو در حدی بود که مردم این عید را به کنایه عید رخت نو نیز مینامیدند و معتقد بودند «رخت بعد از عید برای گَلِ منار خوب است» [۶۶]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۵۲، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
و با کهنه قَبا، عید صفایی نداشت. [۶۷]
اشرفالدین حسینی، دیوان، ج ۱، ص ۴۷ـ ۴۸، چاپ محمد بهشتی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۶۸]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۵۲، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۶۹]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۵۷ـ۵۹، تهران ۱۳۷۸ ش.
از آنجا که تغییر در لباس، آشکارترین جلوهای بود که ورود افراد را به موقعیت جشنی نشان میداد معمولاً از اقدام بدان چارهای نبود و لازم بود که مردان سرپرست خانواده حتی در صورت عدم تمکن مالی، در ایام عید دستکم یک جفت کفش یا جوراب نو را برای زن و فرزند خود تهیه کنند. [۷۰]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۹، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
علاوه بر جشن عروسی که لباس مخصوص به خود داشته است [۷۱]
خطیب عدنانی، الملابس و الزینة فیالاسلام، ج۱، ص ۱۲۶ـ۱۲۹، لندن ۱۹۹۹.
گاه در مواردی، پوشیدن بعضی لباسها برای برخی اعیاد به صورت سنّت در آمده است (برای نمونه، کلاه/ طرابوش مخصوصی که بغدادیان در نوروز بر سر میگذاشتند [۷۲]
سلیم طه تکریتی، «کسلات، ج۱، ص ۴۲، الاعیاد فی بغداد»، التراث الشعبی، سال ۱۱، ش ۶ (۱۹۸۰).
). امروزه گاه در جشنها مردم لباسهای عادی خود را که معمولاً بر طبق اسلوبهای پوشاک غربی است به کنار نهاده، به پوشاک سنّتی و محلی خود ملبّس میشوند. [۷۳]
ویلیام اسپنسر، سرزمین و مردم ترکیه، ج۱، ص ۲۱۴، ترجمه علیاصغر بهرامبیگی، تهران ۱۳۴۵ ش.
نگه داشتن لباسهای عروسی و دامادی و پوشیدن گاهگاهِ آنها در اعیاد دیگر نیز در میان اقوام مسلمان رایج بوده است. [۷۴]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۲۶۸، بیروت ۲۰۰۲.
۳.۴ - اعمال عبادیتشدید مجموعهای از اعمال عبادی همچون نمازگزاردن، قرائت قرآن و ادعیه و کتابهای حاوی مدایح پیامبر، فضائل امامان و صحابه و شنیدن این مطالب از واعظان در مجالس و گوش سپردن به خطبههای خلفا و علمای دین، دادن صدقات و زکات و دستگیری از مستمندان در ایام اعیاد، در سنّت اسلامی مورد تأکید است. در برخی جشنها همچون فطر و قربان نمازی ویژه واجب است و در عید فطر زکاتی ویژه نیز باید پرداخت شود. [۷۵]
مهدی مهریزی، تقویم عبادی، تهران ۱۳۸۰ ش.
از دیگر اعمال عبادی مرسوم در جشنها اینهاست: برگزاری مجالس شکرگزاری در اعیاد یا مناسبتهای جشنی اتفاقی (برای نمونه مراسم شکرگزاری که شیعیان افغانستان با عنوان «خواندن عمومی» در حسینیههای خود برگزار میکنند [۷۶]
محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ج۱، ص ۳۱۴، قم ۱۳۸۰ ش.
)، حضور در مکانهای مقدّس و زیارتی در ایام جشن، رفتن به گورستانها و زیارت اهل قبور و خیرات کردن انواع خوراکیها در این مکانها. [۷۷]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۹ـ۴۸۰، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۷۸]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۱۵، لندن ۱۹۹۴.
قابل ذکر است که گروه معدودی از شیعیان افراطگر ــ بنا بر این عقیده که گفته شده شیعیان به سبب ظلمی که از جانب دشمنان بر امامان (علیهمالسلام) رفته تا روز ظهور قائم عید ندارند ــ حتی در ایام اعیاد دینی و مذهبی نیز در حسینیههای خود به ذکر مصائب اهل بیت میپردازند. [۷۹]
محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ج۱، ص ۳۲۹، قم ۱۳۸۰ ش.
(برای گزارشهایی از گرفتن روزههای مستحبی یا قضا در اعیاد به جز عیدین به این منبع رجوع کنید [۸۰]
محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ج۱، ص ۳۲۹ـ ۳۳۰، قم ۱۳۸۰ ش.
که از روزه گرفتن در عید قربان نیز خبر داده است).۳.۵ - دید و بازدیدرفتن به ملاقات یکدیگر و تبریک و تهنیت گفتن در جشنها که گاه با حضور در منازل و گاه به صورت دستهجمعی در عیدگاهها و مساجد انجام میشد به منزله تشدید سنّت حسنه صله رحم و تقویت پیوندهای اجتماعی، یک رفتار جشنی بسیار مورد تأکید در اسلام بوده است. در اعیاد بزرگ از جمله در فطر، چون نماز عید با حضور شمار کثیری از مسلمانان برگزار میشده است، حاضران به هم شادباش گفته، یکدیگر را در آغوش گرفته، روبوسی میکرده و سپس به منازل یکدیگر میرفتهاند. [۸۱]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۲، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
در این رفتار، مرسوم آن بود که همیشه کوچکترها به دیدار بزرگترها بروند ولی اکنون این رابطه اجتماعی به سمت همپایگی میل کرده است. [۸۲]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۸۸، بیروت ۲۰۰۲.
رفتن به ملاقات خلفا و سلاطین و حکام نیز با عنوان سلامِ عید مرسوم بود و معمولاً جمعی از علما و مجتهدان، نمایندگان طبقات اصناف و پیشهوران و سایر طبقات اجتماعی و شخصیتهای کشوری و لشکری در ابتدای روز عید در این مراسم حاضر میشدند (برای نمونه در ایران به این منابع [۸۳]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۱، ص ۳۶۱ـ۳۶۴، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۸۴]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۲، ص ۳۲۸، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۸۵]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۹۵ـ۱۹۶، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
و در هند به این منبع [۸۶]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۲، ص ۴۵۹، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
رجوع کنید). در این مراسم، خلیفه، سلطان یا حاکم خطبهای میخواند که امروزه این خطبه تحت تأثیر سنّتهای صد سال اخیر غربی به صورت پیام رادیو ـ تلویزیونی حاکمان به مردم در آغاز اعیاد باقی مانده است. [۸۷]
علی چگینی، اسلام در برونئی، ج۱، ص ۱۴۷، تهران ۱۳۷۹ ش.
دید و بازدیدهای جشنها فرصتی برای رفع کدورتها و کنار گذاشتن اختلافات و آشتیکنان بود و معمولاً از این فرصت صرف نظر نمیشد. [۸۸]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۳۴، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۸۹]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۲۷۱، بیروت ۲۰۰۲.
حاکمان نیز در ایام [[|عید]]، برخی مجرمان و زندانیان را عفو میکردهاند. [۹۰]
احمد شلبی، الحیاة الاجتماعیة فی الفکر الاسلامی، ج۱، ص ۱۷۴، قاهره ۱۹۸۶.
۳.۶ - تبریک عیدبا وجود توصیههای علمای سنّتگرا به این که در هنگام دید و بازدیدهای جشنها بر تبریک و تهنیتگویی به یکدیگر باید از سنّتِ صحابه پیروی کرد و عباراتی چون «تَقَبَّل َاللهُ منّا و منکم» را به کار برد (برای مجموعهای از روایات در این باره به این منبع رجوع کنید [۹۱]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص ۳۴، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
)، رسم تبریکگویی و عبارات ویژه آن در ادوار و مناطق مختلف، بیشتر تابعی از سنّتهای فرهنگی زمان و مکان خود بود و بن ا بر نوع جشن تفاوت میکرد (برای نمونههایی از عبارات تهنیتی که در استقبال از حاجی به کار میرفت مثل «صَلّ/ صَلُّوا لِیغْفَرَلی» و جواب آن مثل «اللّه یسامِحُک/ یسامحه» به این منابع [۹۲]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۳۵، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۹۳]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۳۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۹۴]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۳، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۹۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۵، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
و برای مجموعه مفصّلی از عبادات مورد استفاده برای تهنیتگویی در عربی به این منبع [۹۶]
احمد ابوسعد، قاموس المصطلحات و التعابیر الشعبیة: معجم لَهجی تأصیلی فولکلوری، ج۱، ص ۴۶۸ـ۴۷۲، بیروت ۱۹۸۷.
رجوع کنید). در دوران جدید، رهبران سیاسی و گاه رهبران دینی کشورهای اسلامی، جشنهای غیرمسلمانان را نیز طی پیامی به رهبران سیاسی یا دینی آنان تبریک میگویند و در این مورد حتی حاکمان وهابی سنّتگرای عربستان سعودی نیز مستثنا نیستند. [۹۷]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص ۱۶۳ـ ۱۶۵، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
سنّت تبریک و تهنیتگویی از اوایل دوره عباسی در جهان اسلام به تولید نوع جدیدی از شعر و نثر انجامید که در کتابهای تَهانی و تُحَف و هدایای ادبی گرد آمده است و معمولاً شعرا و ادبا این تبریکهای نغز را برای خلفا مینگاشتند. [۹۸]
عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص ۲۱۸ـ۲۲۶، چاپ فوزی خلیل عطوی، بیروت ۱۹۶۹.
[۹۹]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص ۱۴۸.
[۱۰۰]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص ۱۵۲.
[۱۰۱]
محمد محمدی ملایری، «النیروز عبرالتاریخ و فیالادب العربی»، ج۱، ص ۱۳۶، الدراسات العربیة، سال ۲، ش ۱ (۱۹۶۰).
[۱۰۲]
غلامحسین صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ج۱، ص ۹۸ـ۹۹، تهران ۱۳۷۲ ش.
مهمترین گونه این تبریکهای ادبی، قصایدی بود که بر اساس اختصاص نسیبِ آن به هر جشنی، نامی مخصوص مییافت: عیدیه/ نوروزیه/ بایرامیه برای قصیده تبریک نوروز، رمضانیه برای رمضان و فطر، جلوسیه برای بر تخت نشستن حاکمان و سوریه برای ختنه و عروسی. با آنکه کارت تبریک ریشه در سنّتهای صدر اسلام ندارد به گمان احسن [۱۰۳]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۱، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
ظاهراً استفاده از کارت تبریک (المکاتبه فی التهانی) برای نخستین بار در یک جشن مهرگان میان مسلمانان صورت گرفته و احتمالاً احمد بن یوسف نامی در عصر مأمون عباسی (حک: ۱۹۸ـ۲۰۱) این رسم را رایج ساخت. [۱۰۴]
حسن بن عبداللّه عسکری، دیوانالمعانی، ج ۱، ص ۹۵، قاهره ۱۳۵۲.
مردم این کارتها را در خانه مینوشتند و با بوهای خوش میآغشتند و برای دوستان و آشنایان میفرستادند. [۱۰۵]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۱، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
در دوران جدید با رواج کارتهای تبریک چاپی با طرحها و رنگهای گوناگون و کم شدن فرصت دید و بازدید، فرستادن این کارتها رونق بیشتری یافته است (روحالامینی، [۱۰۶]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۶۸ـ۶۹، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۰۷]
محمود روحالامینی، ج۱، ص ۶۸، پانویس ۴، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران ۱۳۷۸ ش.
از کارت تبریکی چاپی به خط حسن زرین قلم به سال ۱۲۸۴ ش یاد کرده است).۳.۷ - هدیه و عیدی و نثار و شاباشمردم در دوره خلفای راشدین در نوروز به خلفا و امرا و وُلاه هدیه میدادند چنانکه هدیه و حلوادادن به علی علیهالسلام که در باره آن فرمود: «نَیرِزونا کُلَّ یومٍ» معروف است، [۱۰۸]
عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص ۲۱۵، چاپ فوزی خلیل عطوی، بیروت ۱۹۶۹.
ولی امویان و ظاهراً حجاج بن یوسف ثقفی به آن جنبه مالیاتی اجباری دادند که در نوروز و مهرگان گرفته میشد. عمر بن عبدالعزیز (حک: ۹۹ـ۱۰۱) این رسم را برانداخت ولی یزید دوم (حک: ۱۰۱ـ۱۰۵) بار دیگر آن را معمول ساخت. [۱۱۱]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۰۶.
[۱۱۲]
طبری، تاریخ طبری (لیدن)، ج۱، ص۱۶۳۵ـ۱۶۳۶.
[۱۱۳]
محمد بن یحیی صولی، ادب الکتّاب، ج۱، ص ۲۱۹ـ ۲۲۰، چاپ محمد بهجة اثری، قاهره) ۱۳۴۱ (، چاپ افست بیروت) بیتا).
[۱۱۴]
محمود شکری آلوسی، بلوغالارب فی معرفة احوال العرب، ج ۱، ص ۳۸۷، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴).
این رسم در دوره خلفای عباسی نیز و سلاطین ایرانی معاصر آنها دنبال شد [۱۱۵]
محسن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج ۸، ص ۲۴۶ـ ۲۴۷، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
[۱۱۶]
عمرو بن بحر جاحظ، کتاب التاج فی اخلاق الملوک، ج۱، ص ۱۴۸ـ۱۴۹، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
و وزیران، مقامات عالی، توانگران، شاعران و طبقات مختلف مردم، هرکس بنا بر رتبه و مکنتِ خود، عطر، جواهر، مروارید، لباس، فرش، کنیز، گل، میوه یا قصیدهای به خلیفه یا سلطان هدیه میکرد. [۱۱۷]
محسن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج ۸، ص ۲۴۶ـ ۲۴۷، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
[۱۱۸]
عمرو بن بحر جاحظ، کتاب التاج فی اخلاق الملوک، ج۱، ص ۱۴۸ـ۱۴۹، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۱۹]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص۲۰، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۱۲۰]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص ۳۸، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۱۲۱]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص ۶۰، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۱۲۲]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص ۷۰۴ـ ۷۰۵.
[۱۲۳]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص ۸۱۵.
[۱۲۴]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۸ـ۳۴۹، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
در جشنهای یاد شده و اعیاد مهم دینی، هدیه دادن به صورت منظم و در جشنهای دیگر به صورت موردی و نامنظم صورت میگرفت. [۱۲۵]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۴، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
این رسم تا اواخر دوره قاجاریه در ایران ادامه داشت (برای نمونههایی در ایران به این منابع رجوع کنید [۱۲۶]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۹۶، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۲۷]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۶۵ـ۶۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
). مردم در مناسبتهای مختلف جشنی با یکدیگر نیز به تبادل هدیه میپرداختند. [۱۲۸]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۱، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۲۹]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۹، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
تبادل هدایا در جشنهای خانوادگی بسیار متداول بوده است. برای تولد و نامگذاری کودک به مادر و قابله او و در جشن روییدن نخستین دندان کودک به دایهاش هدیه میدادند. میان خانوادههای عروس و داماد در مراحل عروسی یا در ایام اعیاد مختلف در طول مدت نامزدی هدایای بسیاری رد و بدل میشد و مدعوین جشن عروسی نیز به زوج جوان هدیه میدادند [۱۳۰]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۴۵، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۳۱]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۶۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۳۲]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۹۲، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۳۳]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۹۶، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۳۴]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۰۹ـ۱۱۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۳۵]
احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج ۱، ص ۱۶۶ـ۱۷۱، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۳۶]
سعید دیوهجی، «تقالید الزواج فی الموصل»، ج۱، ص ۶۲، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة.
[۱۳۷]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۳۱۴ـ۳۱۵، بیروت ۲۰۰۲.
[۱۳۸]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۳۴، لندن ۱۹۹۴.
(برای نمونهای ظاهراً منحصر به فرد از هدیه دادن عروس و داماد به همه مهمانان حاضر در جشن در برونئی (برونی) به این منبع [۱۳۹]
علی چگینی، اسلام در برونئی، ج۱، ص۱۴۰، تهران ۱۳۷۹ ش.
برای هدایا یا سوغاتی که حجاج به مهمانان استقبال کننده خود میدادند یا از آنان دریافت میکردند به این منابع [۱۴۰]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۳۷ـ ۴۳۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۴۱]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۲۴، لندن ۱۹۹۴.
رجوع کنید). معمولاً در برابر هدیههای عید که عطایی از جانب همپایگان به یکدیگر یا از جانب فرودستان به فرادستان است، عیدی بخششی به شمار میرود که رئیس خانواده یا خاندان یا افراد سالمندتر به جوانترها، زنان و کودکان و در محیط کار، رؤسا به زیردستان و کارکنان و در سطحی کلانتر، حاکمان مملکت به رعایا و در حال حاضر دولتها به مستخدمان خود میدهند. [۱۴۲]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۶۷ـ۶۸، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۴۳]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۸۶ـ۱۸۷، بیروت ۲۰۰۲.
عیدی را گاه میستاندهاند [۱۴۴]
احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج ۱، ص ۵۱، تهران ۱۳۷۰ ش.
به ویژه صاحبان مشاغل و بیشتر ارباب خدمات اجتماعی چون سلمانیها و حمامیها به طور مستقیم یا به بهانه افزودن خدمات بسیار مختصری به خدمت معمول، از مشتریان خود در آستانه اعیاد، عیدی میستاندند [۱۴۵]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۳۷۷، بغداد ۱۹۸۸.
(برای نمونهای از عیدی ستاندن لودگان و بازیگران درباری به این منبع رجوع کنید [۱۴۶]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۱، ص۳۶۰، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش.
). نثار کردن و پاشیدن دُر و مروارید و مسکوکات مختلف که گاه اختصاصاً برای نثار و شاباش ضرب میشدند به دست خلفا و سلاطین [۱۴۷]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۴، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۴۸]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۸، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۴۹]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۳ـ۳۵۶، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
معمول بود و در اندازههای محدودتر به صورت نثار کردن پول و نقل و نبات در جشنهای خانوادگی چون عروسی و ختنهسوران نیز انجام میشده است. [۱۵۰]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۹۲ـ۹۳، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
۳.۸ - کاروانهای جشنیدر جشنهای بزرگ به ویژه در جشنهایی که مستلزم بیرون رفتن خلیفه یا سلطان یا اعضای خاندان آنها از قصر و حرم و طی طریق در خیابانها بود مواکب عظیمی (شبیه کارناوالهایی که امروزه در جشنهای فرنگیان رایج است) آماده میکردند. این کار معمولاً در جشن بدرقه کاروان حکومتی عازم به حج، در استقبال از آن، در زمان حرکت حاکم و خانوادهاش به سمت محل برگزاری نمازهای عیدین، یا در عروسیهای خاندانهای حکومتی انجام میشد. در این کاروانهای بزرگِ همراه با تزئینات باشکوه که انبوهی از مردم به تماشای آنها میرفتند، غیر از صنف هنرمندان و بازیگران که حضور فعالی داشتند، هریک از اصناف دیگر نیز با لباسها و پرچمها و وسایل مخصوص خود به اجرای نمایش میپرداختند و عروسکهای بزرگ و مضحکی را در گاریها و ارابههایی که با اسب یا گاو کشیده میشدند، حمل میکردند و مهارت خود را در حرکات آکروباتیک و عملیات شعبدهبازی و تردستی به نمایش میگذاشتند (برای تفصیل و نیز اطلاع از انواع جشنهایی که برای آنها کاروان شادی برپا میشد به این منابع [۱۵۱]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۴ و ارجاعات آن، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۵۲]
صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، ج۱، ص ۱۲۸ـ۱۲۹، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
[۱۵۳]
صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، ج۱، ص ۱۵۹ـ۱۶۰، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
، برای نمونه تشریفات و مواکب مربوط به حضور سلطان در نمازهای عیدین به این منابع [۱۵۴]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۲، ص ۴۵۷ـ ۴۵۸، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۵۵]
قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، ج ۳، ص ۵۰۸ـ۵۱۲.
[۱۵۶]
احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، ج ۱، ص ۴۵۴ـ۴۵۵، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
[۱۵۷]
منی سیدعلی حسن، التصویر الاسلامی فیالهند: تسلیات البلاط و حیاة الشعوب فیالتصویر المغولی الهندی، ج۱، ص ۵۷ـ ۷۸، قاهره ۲۰۰۳.
که مجموعهای پرشمار از تصاویر و نقاشیهای مواکب و اعیاد در هند دوره اسلامی را بررسی کرده است، رجوع کنید). از حضور دلقکها، مسخرگان، بوزینهبازان، خرسبازان، معرکهگیران، تقلیدگران و حتی گاه عقبماندگان جسمی و مغزی برای سرگرمی، خنداندن و شادی و تفریح در جشنها بسیار استفاده میشد [۱۵۸]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۴۳ـ۴۴۴، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۵۹]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۱۳۹، بغداد ۱۹۸۸.
[۱۶۰]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۴۸، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۶۱]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۵۳ـ۲۵۴ و ارجاعات آن، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۶۲]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۱، ص ۳۶۵، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش.
(برای نمونههایی از این لودگان و مسخرگان در عراق به این منبع [۱۶۳]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۴۲۵ـ۴۲۶، بغداد ۱۹۸۸.
رجوع کنید).۳.۹ - بازیها و مسابقاتعلاوه بر بازیهای خندهآور و مفرح یاد شده، از برگزاری بازیها، ورزشها و مسابقات واقعی در جشنها نیز گزارشهای بسیار در دست است. مسابقات و زورآزماییها بیشتر در زمینههای شمشیرزنی، نیزهاندازی، تیراندازی ، اسبدوانی و کشتی بود و به برندگان آنها جایزه میدادند و عدهای نیز بر سر مسابقات شرطبندی میکردند (برای نمونههایی در ایران به این منابع [۱۶۴]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۱۸ـ۱۲۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۶۵]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۴۸، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۶۶]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۱، ص ۳۶۴، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش.
در لبنان به این منبع [۱۶۷]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۸۸، بیروت ۲۰۰۲.
در عراق به این منبع [۱۶۸]
سلیم طه تکریتی، «کسلات، ج۱، ص۴۰، الاعیاد فی بغداد»، التراث الشعبی، سال ۱۱، ش ۶ (۱۹۸۰).
[۱۶۹]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۱۸ـ۱۱۹، لندن ۱۹۹۴.
در آسیای میانه به این منابع [۱۷۰]
جعفر قلی کیانی، «نوروز در قرقیزستان»، ج۱، ص ۲۲، چشمانداز، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷).
[۱۷۱]
نوروز در ترکمنستان، چشمانداز، ج۱، ص ۲۷ـ ۲۸، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷).
[۱۷۲]
نوروز در قزاقستان، ص ۴۶ـ۴۷، چشمانداز، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷).
در ترکیه به این منبع [۱۷۳]
ویلیام اسپنسر، سرزمین و مردم ترکیه، ج۱، ص ۲۱۴ـ۲۱۵، ترجمه علیاصغر بهرامبیگی، تهران ۱۳۴۵ ش.
در میان مسلمانان چین به این منبع [۱۷۴]
فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ج۱، ص۱۷۰، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، تهران: الهدی، (بیتا).
رجوع کنید). امروزه جشنها فرصتی پدید میآورند تا مقاماتِ مسئول کشورهای اسلامی در حال توسعه و نوسازی، در میان آداب و رسوم سنّتی دیگر، ورزشهای سنّتی بومی/ الریاضه التراثیه را مورد حمایت دولتی قرار دهند چنانکه برای نمونه سعی میشود مسابقات شتردوانی، شترسواری و قایقرانی سنّتی در ابوظبی و دبی با حمایت کامل شیوخ ثروتمند عرب و بخش دولتی حفظ شود. ۳.۱۰ - موسیقی و آواز و رقصعلمای اهل سنّت و از جمله ابن تَیمیه [۱۷۵]
ابن تیمیه، اقتضاءالصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ج۱، ص ۱۹۳ـ۱۹۵، (بیجا، بیتا).
در این که عید، صرفاً مختص عبادات و صدقات نیست و شاملِ تفریح و شادی نیز میشود به روایتی استناد کردهاند که میگوید [[|پیامبر]]، عتاب و انتقاد ابوبکر بر کنیزکان مُغَنیه را ــ که در عیدی از اعیاد محلی نزد عایشه آواز میخواندند وارد ندانست و فرمود هر قومی عیدی دارد و عید ما امروز است [۱۷۶]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۲، ص ۳، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۷۷]
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۶۰۹، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(برای نقد این روایت به این منابع رجوع کنید [۱۷۸]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص ۳۳، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
[۱۷۹]
جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، ج ۲، ص ۳۱۱ـ۳۲۹، قم ۱۴۰۳.
). با این حال کسانی که آواز و طرب را در ایام اعیاد مجاز شمردهاند به شدت بر رعایت موازین شرعی و پرهیز از زیادهروی در این رفتار جشنی تأکید کردهاند [۱۸۰]
عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «الاعیاد الاسلامیة و مالها من آثار طیبة فی نفوس المسلمین عامة»، ج۱، ص ۱۸۶۹ـ۱۸۷۰، مجلة الازهر، سال ۷۱، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۱۹).
ولی به هر حال معلوم است که غلبه فرهنگهای بومی و محلی مناطق مختلف، زمینه اقبال عمومی به این دست فتاوی را فراهم نکرده است و در تداوم سنن پیش از اسلام، گروههای مختلف خوانندگان و نوازندگان در سراسر تاریخ اسلام و از جمله در دوره خلفا و در پایتختها و دربارهای دولتهای مسلمان حضوری چشمگیر و فعال داشتهاند ([[|موسیقی]]، غنا) و به ویژه در جشنها اعم از دینی و عرفی، انجام بخش مهمی از رفتارهای جشنی وابسته به آواز و موسیقی و رقصهای گوناگون بوده است. موسیقی و آوازهای محلی، معمولاً در هنگام جشنها در بیرون مسجد و در میدانها، چادرها، قهوهخانهها و منازل اجرا میشود و خوانندگان و نوازندگان حرفهای از حاضران هدایای غالباً نقدی دریافت میکنند ولی آوازخوانی با مضامین دینی و مذهبی که عمدتاً کار صوفیان است در داخل مساجد هم اجرا میشود و این آوازها و تصنیفها بیشتر به مدح خصال پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، امامان، صحابه، و اولیا و مشایخ و نیز مطالب عارفانه اختصاص دارد [۱۸۱]
غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، ج۱، ص۱۰۰، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷).
(برای شماری از این سرودهای دینی به این منبع رجوع کنید [۱۸۲]
غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، ج۱، ص ۱۰۱ـ۱۰۵، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷).
). اهمیت و فراگیربودن آهنگسازی و خوانندگی تخصصی به مناسبت جشنهای مولد ــ مولودیخوانی ــ به ویژه در کشورهایی چون مصر چنان بود که بسیاری از استادان موسیقی عرب کار خود را از جشنهای مولد آغاز کرده پس از رسیدن به درجات عالی مهارت در این گونه و سبک، در موسیقی سنّتی عربی نیز شهرت یافتند (برای فهرستی از این مردان و زنان مولودیخوان که جزو استادان طراز اول موسیقی جهان معاصر عرب به شمار میآیند، از جمله ام کلثوم به این منبع [۱۸۳]
غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، ج۱، ص ۱۰۵ـ ۱۰۶، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷).
و برای اطلاع بیشتر از سرودها و آوازهای عامیانه که برای اعیاد و جشنهای مختلف ساخته شده و نسل به نسل به دوره معاصر رسیده از جمله نوروزخوانی و رمضانخوانی به این منابع رجوع کنید [۱۸۴]
جهانگیر نصری اشرفی، نمایش و موسیقی در ایران، ج ۳، ص ۱۷۱ـ۱۷۵، تهران ۱۳۸۳ ش.
[۱۸۵]
سنّتها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان، چشمانداز، ج۱، ص ۳۸، سال ۱، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۷۶).
[۱۸۶]
هوشنگ جاوید، موسیقی رمضان در ایران، ج۱، ص ۸۲، تهران ۱۳۸۳ ش.
[۱۸۷]
هوشنگ جاوید، موسیقی رمضان در ایران، ج۱، ص ۹۸، تهران ۱۳۸۳ ش.
[۱۸۸]
احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج ۱، ص ۲۰۳ـ۲۱۶، تهران ۱۳۷۰ ش.
).۳.۱۱ - خوراکیکی از مهمترین و بارزترین رفتارهای جشنی در سراسر جهان، تغییر روند عادی تغذیه و زیادهروی در خوردن و نوشیدن و پذیرایی از مهمانان جشن با خوراکیهای متنوع و گاه ویژه است. غیر از افزایش مصرف انواع شیرینیها و حلواها و شربتها و تنقلات، در برخی از جشنها در مناطق گوناگون، خوردن غذاهایی ویژه مرسوم است که معمولاً پیگیریها و تلاشهای مردمشناسانه برای کشف یا توجیه رابطه یک غذای بخصوص با جشنی که این نوع غذا در آن صرف میشود به سادگی راه به جایی نخواهد برد. در جهان اسلام، در ادامه سنّت عرب جاهلی در جشنها، ضیافتهایی به صَرف غذاهای مختلف برگزار میکردند و واژگان تخصصی تقریباً حیطهبندی شدهای را برای انواع این ضیافتها به کار میبردند. [۱۸۹]
عمرو بن بحر جاحظ، البخلاء، ج۱، ص ۲۹۷ـ۳۰۲، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۹۰]
محمود شکری آلوسی، بلوغالارب فی معرفة احوال العرب، ج ۱، ص ۳۸۵ـ۳۸۶، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴).
[۱۹۱]
جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۵، ص ۶۹ـ۷۳ و ارجاعات آن، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
واژه ولیمه با غلبه بسامدی برای اطلاق بر آنچه در ضیافتهای جشنی برای خوردن تهیه میشد به کار رفته است. [۱۹۲]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۴۵ـ۴۶، لندن ۱۹۹۴.
[۱۹۳]
احمد حمودی سامرائی، «من ذبائح و نذور الجاهلیه»، ج۱، ص ۴۶، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲).
خرما که غذای مخصوص ولیمه در عروسی پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم با صفیه [۱۹۴]
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، ج ۴، ص ۱۲۶، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۹۵]
نجلة قاسم صباغ، «جوانب من الحیاة الاجتماعیة فی عصر الرسالة الاسلامیة»، ج۱، ص ۱۴۷ـ ۱۴۸، آداب الرافدین، ش ۱۳ (۱۴۰۱).
بود، جزو ثابت همه جشنهای مسلمانان عرب را تشکیل میداد که از آن به شیوههای مختلف، غذاها و شربتهای گوناگون تهیه میکردند. از جمله مهمترین خوراکهای عیدانه در کشورهای عربی باید از کیک خرما (کَعکَعة التَّمر/ عَجْوَه، در عراق: کلیجه) نام برد که بر آن نقشهایی ــ معمولاً حیوانی ــ نیز میکشیدند. [۱۹۶]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۲۴، لندن ۱۹۹۴.
[۱۹۷]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۱۵ـ۱۱۷، لندن ۱۹۹۴.
[۱۹۸]
محمد بن محمد موقت، الرحلة المراکشیة، ج ۲، ص ۸۷، او، مرءاة المساوی الوقتیة، مصر ۱۳۵۱.
برخی دیگر از خوراکهای عیدانه در جهان اسلام عبارتاند از: در مولد نبی: گوشت و برنج، فرنی یا کاچی ویژه مولد نبی در مصر، عروسکهای ساخته شده از شکر و شیرینی در همانجا [۱۹۹]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۲۶ـ۱۲۷، لندن ۱۹۹۴.
در عید قربان: خرما و گوشت حیوانِ قربانی شده، تهیه سینیهایی از خوراکی شامل قطعات کوچک گوشت گوسفند یا حیوانات حلال گوشت دیگر که بر قطعههای نانِ نهاده بر روی آنها، آبگوشت، سرکه و سیرخرد شده میپاشند و پس از تفت دادن با کره، بدان ادویه میافزایند در مصر [۲۰۰]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۸۷، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
در عید فطر: برنج تهچین/ پلو (بلاو)، حلیم قیسی ــ با طعم ترش و شیرین ــ در عراق و هریسه ــ به ویژه هریسه برنج موسوم به عُرسیه ــ در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، [۲۰۱]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۱۴ـ۱۱۵، لندن ۱۹۹۴.
ماهی نمک سوده، کیک، کُماج، گوشت قورمه، نقل و آبدندانی تهیه شده از گوشت، پیاز، شیره، شکر، سرکه و آرد در مصر [۲۰۲]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۹، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(همچنین برای نمونههای غذاهای مخصوص عید فطر در تونس به این منبع رجوع کنید [۲۰۳]
محمد بن عثمان حشایشی، الهدیة فی العادات التونسیة، ج۱، ص ۹۷، چاپ احمد طویلی و محمد عنابی، تونس ۲۰۰۲.
) در عروسی: شلهزرد که به همین سبب گاه در ترکیه عروسی را جشن شلهزرد هم مینامند [۲۰۴]
ویلیام اسپنسر، سرزمین و مردم ترکیه، ج۱، ص ۲۱۳، ترجمه علیاصغر بهرامبیگی، تهران ۱۳۴۵ ش.
(برای انواع غذاهایی که در کشورهای عربی در عروسیها مرسوم است به این منابع رجوع کنید [۲۰۵]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۳۶ـ۱۴۰، لندن ۱۹۹۴.
[۲۰۶]
محمدخالد رمضان، «تقالید الزاج و الاعراس فی منطقه وادی بردی و الزبدانی»، ج۱، ص ۸۷، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲).
) در جشن تولد نوزاد: آبگوشت مرغ و برنج در عراق، [۲۰۷]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۲۰۱، بغداد ۱۹۸۸.
حلوا یا فرنی تهیه شده از آرد، آب، کره، عسل یا شکر و روغن که در تونس بسیار معروف و توزیع آن در میان اهالی محله به منزله اعلان تولد نوزاد به آنان است، چنانکه در این کشور عبارت «حلوا (عَصیده) ی او را نخوردهام» کنایه از این است که او را نمیشناسم [۲۰۸]
یوسف حبّی، «تقالید الولادة فی تونس»، ج۱، ص ۱۶، التراث الشعبی، سال ۱۴، ش ۴ (۱۹۸۳).
[۲۰۹]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۴۲، لندن ۱۹۹۴.
(برای غذاهای جشن تولد کودک در مصر به این منبع رجوع کنید [۲۱۰]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۴، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
)، پلو برای نوزاد ذکور و خاگینه برای نوزاد اناث در ایران [۲۱۱]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۳۳، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
در جشن روییدن دندان کودک: آشی تهیه شده از گوشت گوسفند، لوبیا، عدس، نخود و گندم در ایران، عراق، آذربایجان به ترتیب با نام آش دندونی/ دندون سری، سِنّیه، دیشلیک [۲۱۲]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۵۹ـ۶۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۱۳]
علی تلعفری، «الاحتفال بظهور اول سن للاطفال فی تلعفر»، ج۱، ص ۷۰، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۱ (۱۹۷۲).
[۲۱۴]
علی تلعفری، ج۱، ص ۷۳، پانویس ۱، «الاحتفال بظهور اول سن للاطفال فی تلعفر»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۱ (۱۹۷۲).
(برای اطلاع بیشتر از ولیمهها و خوراکیهای عیدانه در جهان اسلام به این منابع رجوع کنید [۲۱۵]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۲، ص ۵۳۵ـ۵۳۶، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۱۶]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۲، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۲۱۷]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۴۸، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۲۱۸]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۱۸ـ۱۱۹، لندن ۱۹۹۴.
[۲۱۹]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۲۴، لندن ۱۹۹۴.
[۲۲۰]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۲۷، لندن ۱۹۹۴.
[۲۲۱]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۳۱، لندن ۱۹۹۴.
[۲۲۲]
احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریة، ذیل «المأکولات الخاصة»، قاهره ۱۹۵۳.
[۲۲۳]
سلیم طه تکریتی، «کسلات، ج۱، ص ۳۹، الاعیاد فی بغداد»، التراث الشعبی، سال ۱۱، ش ۶ (۱۹۸۰).
[۲۲۴]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۷۲، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۲۵]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۷۷، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۲۶]
عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، ج۱، ص ۱۱، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳).
[۲۲۷]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۱۸۸، بغداد ۱۹۸۸.
). ۳.۱۲ - مکانهای برگزاری جشنهاعلاوه بر منازل که معمولاً جشنهای خانوادگی و بعضاً جشنهای دینی در آنها برگزار میشد و کاخهای سلطنتی و به طورکلی فضای عمومی شهرها و به ویژه پایتختها که در ایام جشن، محل انجام آیینها و رفتارهای جشنی حکومتی به شمار میآمد، مساجد، تکایا، حسینیهها، مزارات امامان و مقابر اولیا و مشایخ و مکانهای تجمع دیگر مثل قهوهخانهها و باغهای عمومی و تفریحگاههای طبیعی نیز از مهمترین فضاهای برگزاری جشنها در جهان اسلاماند. اعیاد فطر و قربان، معمولاً در مصلیها یا مساجد بزرگی برگزار میشده که نماز عید را در آنها میخواندند. [۲۲۸]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۲، ص ۵۱۹، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
در برخی سرزمینها در کنار مساجدی که محل برگزاری اعیاد بودند، فضای بیسقفی را به عنوان مذبح یا قربانگاه میساختند. در برخی مناطق نیز در مساجدی که به عنوان عیدگاه مورد استفاده قرار میگرفتند، اعیاد خانوادگی نیز برگزار میشد [۲۲۹]
فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ج۱، ص ۴۳ـ۴۴، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، تهران: الهدی، (بیتا).
[۲۳۰]
فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ج۱، ص ۷۱- ۷۲، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، تهران: الهدی، (بیتا).
[۲۳۱]
فهمی هویدی، الاسلام فی الصین، ج۱، ص ۲۰۰، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۲۳۲]
کرم حلمی فرحات، الثقافة العربیة و الاسلامیة فی الصین، ج۱، ص ۹۸، قاهره ۱۴۲۵/۲۰۰۵.
(مسلمانان در چین، این مساجد را اصولاً عیدگاه تلقی میکردهاند، برای نمونه: مسجد/ عیدگاه بزرگ کاشغر در غرب چین [۲۳۳]
فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ج۱، ص ۷۲، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، تهران: الهدی، (بیتا).
). شیعیان افغانستان نیز بیشتر جشنهای خود را در حسینیهها برگزار میکنند. [۲۳۴]
محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ج۱، ص ۳۲۷ـ۳۳۰، قم ۱۳۸۰ ش.
حضور در اماکن مقدّس و مزارات امامان و امامزادهها به ویژه در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین، سامرا، مشهد، قم و ری در میان شیعیان و قبور مشایخ صوفیه به ویژه در شمال افریقا و شبه قاره هند به هنگام جشنها رسم بوده است. مصریان جشن تولد امام حسین علیهالسلام را در جامع الحسنین یا رأس الحسین در قاهره، تولد زینب سلاماللّه علیها را در مدفن احتمالی او در جامعی در جنوب قاهره یا معراج نبوی را معمولاً روبهروی جامع یکی از مشایخ به نام الطشطوشی با شکوه بیشتری برگزار میکنند. [۲۳۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۷، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۳۶]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۶۷ـ ۴۶۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
قهوهخانهها به ویژه در کشورهای عربی در شبهای اعیاد تا صبح باز و محل تجمع و تفریح مردم و شعرخوانی، نقالی، رقص و آواز و موسیقی و انواع نمایشهای سرگرم کننده دیگرند. [۲۳۷]
غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، ج۱، ص۱۰۰، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷).
[۲۳۸]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۳۹]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۵ـ۴۷۶، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۳.۱۳ - باورهای عامیانهجشنهای مسلمانان مانند جشنهای همه اقوام و ملل دیگر زمینهای برای انواع و اقسام باورهای عامیانهای است که ریشهای در تعالیم رسمی و مدرسهای اسلام ندارند و گاه با اصطلاح غیردقیق خرافات نامیده میشوند. تقریباً هیچ جشنی در جهان اسلام از این باورها و اعمال وابسته بدانها خالی نیست. نمونههایی از میان انبوه این باورها عبارتاند از: ۳.۱۳.۱ - تفألهادر ایران: هرکس در شب نیمه شعبان، سایه بیسر خود را بر روی دیوار ببیند، در همان سال خواهد مرد [۲۴۰]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۲، ص ۱۵، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
اگر در روز عید غدیر چیزی را بدوزند به نوعی بیماری دچار خواهند شد [۲۴۱]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۳۳، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
در روز عرفه (روز قبل از عید قربان)، زنان هیچ اتاقی را جارو نمیکردند و کاری را با سوزن انجام نمیدادند مبادا که خردههای جارو یا سوزنها به زمین افتاده و به پای حاجیانی که فرسنگها دورتر پا برهنه در مکه راه میروند بِخَلَد. [۲۴۲]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۴۳، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
در بدخشان: اگر در روز عید قربان، كسی به چشم خود سرمه نكشد، مار او را نیش خواهد زد. [۲۴۳]
سنّتها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان، چشمانداز، ج۱، ص ۳۷، سال ۱، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۷۶).
۳.۱۳.۲ - شفاخواهیدر مصر: اهالی مصر به ویژه در روز اول خماسین (روز اول موسمِ وزش بادهای گرم جنوبی) پیازی را باز کرده بو میکنند و بعضی از آنها، سواره یا پیاده به شمال روانه میشوند تا هوای لطیف و تازه استشمام کنند زیرا به عقیده آنها شَمّ النّسیم (نام همین جشن نیز هست) شفابخش است. [۲۴۴]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۸۹، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۴۵]
محمدخالد رمضان، «تقالید الزاج و الاعراس فی منطقه وادی بردی و الزبدانی»، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲).
۳.۱۳.۳ - پاداشهادر ایران: در روز قیامت هر مؤمنی در صحرای محشر، سوار حیوانی خواهد شد که در عید قربان، قربانی کرده و با آن به آسمان عروج خواهد کرد، [۲۴۶]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۴۳، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
در بدخشان: این حیوان قربانی شده در قیامت، قربانی کنندهاش را از پل صراط عبور خواهد داد. [۲۴۷]
سنّتها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان، چشمانداز، ج۱، ص ۳۶ـ۳۷، سال ۱، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۷۶).
۳.۱۳.۴ - تغییرات طبیعیدر مصر: در شب نیمه شعبان، آب شور، شیرین خواهد شد. [۲۴۸]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۲۹، لندن ۱۹۹۴.
۳.۱۳.۵ - اعمال جادوییدر ایران: روز جشن مرگ ابن ملجم فرصتی مناسب برای انواع اعمال جادویی جهت حصول حاجات از جمله بختگشایی و شوهریابی یا طلاق از شوهر است [۲۴۹]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۳۹ـ۲۴۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۵۰]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۳۶۴ـ۳۷۱، تهران ۱۳۸۱ ش.
(برای نمونههایی از حاجت خواهیها و نذرهای بیپایه عامیانه در جشنها به این منبع رجوع کنید [۲۵۱]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۲۳ـ۲۶، تهران ۱۳۸۱ ش.
).۳.۱۳.۶ - چشمزخمچون جشن موقعیتی شاد و خیر و طبعاً چشمگیر است همواره در معرض آسیب چشمِ بد قرار دارد و از این رو بدون استثنا در تمامی جشنهای جهان اسلام، اعمال ویژه دفع چشم زخم انجام میشود (برای انبوهی از نمونهها به این منابع رجوع کنید [۲۵۲]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۵- ۵۰۷، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۵۳]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۳۳۱ـ۳۳۲، بیروت ۲۰۰۲.
[۲۵۴]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۸۱، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۵۵]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۸۶، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۵۶]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۹۲، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۵۷]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۱۰۳، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
)۳.۱۳.۷ - زمانروز پنجشنبه برای جشنهای خانوادگی مساعد است [۲۵۸]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۲۹، لندن ۱۹۹۴.
(برای اعتقادات عامیانه دیگر در باره سعد و نحس بودن ایام هفته برای جشن عروسی به این منبع رجوع کنید [۲۵۹]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۹۶ـ۹۷، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
).۳.۱۳.۸ - نامگذاریگاه نوزادانی را که در روزهای اعیاد متولد میشوند تبرکاً به نام آن عید مثلاً «قربان»، «حاجی» و «جمعه» یا اصولاً «عید» (یا ترکیب با آن مثل «محمد عید») مینامند. [۲۶۰]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۳۲۷، بیروت ۲۰۰۲.
[۲۶۱]
علی چگینی، اسلام در برونئی، ج۱، ص ۱۴۵ـ۱۴۶، تهران ۱۳۷۹ ش.
۴ - فهرست منابع(۲) محمد بن حسین آقاجمال خوانساری، عقایدالنساء مشهور به کلثوم ننه، در عقاید النساء و مرآت البلهاء: دو رساله انتقادی در فرهنگ توده، چاپ محمود کتیرائی، تهران: طهوری، ۱۳۴۹ ش. (۳) محمود شکری آلوسی، بلوغالارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴). (۴) ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴. (۵) ابن ایاس، نزهة الامم فیالعجائب و الحکم، چاپ محمد زینهم محمد عزب، قاهره ۱۹۹۵. (۶) ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. (۷) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۸) ابن تیمیه، اقتضاءالصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، (بیجا، بیتا). (۹) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری بشرح صحیح البخاری، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۱۰) ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹. (۱۱) ابن صاحب الصلاة، المنُّ بالامامة: تاریخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهدالموحدین، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت ۱۹۸۷. (۱۲) ابن عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰. (۱۳) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب. (۱۴) ابن قیم جوزیه، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد، چاپ شعیب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۵) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۱۶) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۷) ابن منظور، لسان العرب. (۱۸) ابن ندیم، الفهرست. (۱۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۲۰) ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳. (۲۱) ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۲) ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵/۱۹۵۴ـ۱۹۵۶. (۲۳) احمد ابوسعد، قاموس المصطلحات و التعابیر الشعبیة: معجم لَهجی تأصیلی فولکلوری، بیروت ۱۹۸۷. (۲۴) محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۵) غازی احمدی، «الموالد الدینیه فی مصر»، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۴ (۱۳۹۷). (۲۶) اردو دائرة معارف اسلامیة، لاهور ۱۳۸۴ـ۱۴۱۰/۱۹۶۴ـ۱۹۸۹، ذیل «آخری چهارشنبه» (از مرزا هادی علیبیگ). (۲۷) ویلیام اسپنسر، سرزمین و مردم ترکیه، ترجمه علیاصغر بهرامبیگی، تهران ۱۳۴۵ ش. (۲۸) دتیوس کلیفورد اسمیت، سرزمین و مردم اندونزی، ترجمه پرویز داریوش، تهران ۱۳۵۰ ش. (۲۹) اشرفالدین حسینی، دیوان، چاپ محمد بهشتی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۳۰) امیر بایزید اموی، «اعیاد الطائفة الیزیدیة»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۹ (۱۹۷۳). (۳۱) احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریة، قاهره ۱۹۵۳. (۳۲) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۳۳) محمدهادی امینی، عیدالغدیر فی عهد الفاطمیین، تهران ۱۳۷۶ ش. (۳۴) ابوالقاسم انجوی شیرازی، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران ۱۳۷۱ ش. (۳۵) اندونزی: گذشته و آینده، تهران: سفارت جمهوری اندونزی، (بیتا). (۳۶) ابراهیم رزقاللّه ایوب، التاریخ الفاطمی الاجتماعی، (بیروت) ۱۹۹۷. (۳۷) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۳۸) عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳. (۳۹) بیهقی، تاریخ بیهقی. (۴۰) عبدالهادی تازی، جامع القرویین، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۳. (۴۱) سلیم طه تکریتی، «تقالید و اعراف من تکریت»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، اعداد و تقدیم باسم عبدالحمید حمودی، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام، دارالشؤون الثقافیة العامة، ۱۹۸۶. (۴۲) سلیم طه تکریتی، «کتاتیب التعلیم فی تکریت»، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۵ و ۶ (۱۳۹۶). (۴۳) سلیم طه تکریتی، «کسلات، الاعیاد فی بغداد»، التراث الشعبی، سال ۱۱، ش ۶ (۱۹۸۰). (۴۴) علی تلعفری، «الاحتفال بظهور اول سن للاطفال فی تلعفر»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۱ (۱۹۷۲). (۴۵) علی تلعفری، «دورة الحیاة فی تلعفر»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، التراث الشعبی، ۱۹۸۶. (۴۶) محسن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳. (۴۷) عمرو بن بحر جاحظ، البخلاء، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۴۸) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب التاج فی اخلاق الملوک، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴. (۴۹) عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، چاپ فوزی خلیل عطوی، بیروت ۱۹۶۹. (۵۰) هوشنگ جاوید، موسیقی رمضان در ایران، تهران ۱۳۸۳ ش. (۵۱) یعقوب جعفری، «تاریخچه پوشش کعبه»، میقات حج، سال ۴، ش ۱۲ (تابستان ۱۳۷۴). (۵۲) نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، لندن ۱۹۹۴. (۵۳) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۵۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۵۵) جهانگیر، امپراتور هند، توزک جهانگیری، چاپ محمدهادی معتمد الخدمت، چاپ سنگی لکهنو) ۱۸۶۳ (. (۵۶) علی چگینی، اسلام در برونئی، تهران ۱۳۷۹ ش. (۵۷) یوسف حبّی، «تقالید الولادة فی تونس»، التراث الشعبی، سال ۱۴، ش ۴ (۱۹۸۳). (۵۸) جورج حبیب، «خضرالیاس»، همان، سال ۱، ش ۱۱ (ربیعالاخر ـ جمادیالاولی ۱۳۹۰). (۵۹) حرّ عاملی، وسائل الشیعة. (۶۰) عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳). (۶۱) قصی حسین، موسوعة الحضارة العربیة: العصر الفاطمی و الایوبی، بیروت ۲۰۰۵. (۶۲) محمد بن عثمان حشایشی، الهدیة فی العادات التونسیة، چاپ احمد طویلی و محمد عنابی، تونس ۲۰۰۲. (۶۳) علی بن ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، چاپ عبداللّه محمد خلیلی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲. (۶۴) لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، بیروت ۲۰۰۲. (۶۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۶۶) لطفی خوری، «ملامح تراثیة مشترکة فی تقالید دوره الحیاة العربیة»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، همان. (۶۷) احمد زینی دحلان، السیرة النبویة، چاپ ناجی سوید، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵. (۶۸) دهخدا، لغتنامه دهخدا. (۶۹) سعید دیوهجی، «تقالید الزواج فی الموصل»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة. (۷۰) محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران ۱۳۷۸ ش. (۷۱) محمد بن یوسف زرندی حنفی، نظم دررالسّمطین، نجف ۱۳۷۷/۱۹۵۸. (۷۲) جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، چاپ حسین مؤنس، قاهره (بیتا). (۷۳) احمد حمودی سامرائی، «من ذبائح و نذور الجاهلیه»، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲). (۷۴) جعفر سبحانی، آئین وهابیت، قم ۱۳۷۸ ش. (۷۵) سنّتها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان، چشمانداز، سال ۱، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۷۶). (۷۶) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۷۷) علی بن محمد شابشتی، الدیارات، چاپ کورکیس عواد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۷۸) عبدالوهاب شاهرودی، «صفر و سفر: نگاهی دیگر به تاریخ وفات پیامبر (ص)»، مقالات و بررسیها، دفتر ۷۲ (۱۳۸۱ ش). (۷۹) محمدجواد شبیری، «تحقیقی در روز وفات پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم»، تحقیقات اسلامی، س ۴، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۸ ش). (۸۰) محمد عبدالسلام خضر شقیری، السنن و المبتدعات المتعلقة بالاذکار و الصلوات، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۸۱) احمد شلبی، الحیاة الاجتماعیة فی الفکر الاسلامی، قاهره ۱۹۸۶. (۸۲) جعفر شهری باف، طهران قدیم، تهران ۱۳۸۱ ش. (۸۳) شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین، چاپ جلیل اخوان زنجانی، تهران ۱۳۸۲ ش. (۸۴) صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶. (۸۵) هلال بن محسِّن صابی، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، (قاهره) ۱۹۵۸. (۸۶) احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱. (۸۷) نجلة قاسم صباغ، «جوانب من الحیاة الاجتماعیة فی عصر الرسالة الاسلامیة»، آداب الرافدین، ش ۱۳ (۱۴۰۱). (۸۸) غلامحسین صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، تهران ۱۳۷۲ ش. (۸۹) احمد صوفی، «ایام الموصل و صبواتها»، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۵ (شوال ـ ذیقعده ۱۳۸۹). (۹۰) محمد بن یحیی صولی، ادب الکتّاب، چاپ محمد بهجة اثری، قاهره) ۱۳۴۱ (، چاپ افست بیروت) بیتا). (۹۱) عبدالعزیز طباطبائی، الغدیر فی التراث الاسلامی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۹۳) طبری، تاریخ طبری (لیدن). (۹۴) سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، بغداد ۱۹۸۸. (۹۵) رزق طویل، «الاعیاد بین الجاهلیة و الاسلام»، مجله الازهر، سال ۴۷، ش۱۰ (ذیحجه ۱۳۹۵). (۹۶) مصطفی محمد طیر، «اعیادالمسلمین و غیرهم»، مجله الازهر، سال ۵۸، ش۱۰ (شوال ۱۴۰۶). (۹۷) علی ظفرخواه، فولکلور خزانهسی، (تبریز) ۱۳۷۹ ش. (۹۸) جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش. (۹۹) جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قم ۱۴۰۳. (۱۰۰) عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «الاعیاد الاسلامیة و مالها من آثار طیبة فی نفوس المسلمین عامة»، مجلة الازهر، سال ۷۱، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۱۹). (۱۰۱) عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «الاعیاد فی الاسلام»، مجلة الازهر، سال ۵۷، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۰۵). (۱۰۲) محمد بن عبدالجبار عتبی، تاریخ یمینی، ترجمه ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ علی قویم، تهران ۱۳۳۴ ش. (۱۰۳) خطیب عدنانی، الملابس و الزینة فیالاسلام، لندن ۱۹۹۹. (۱۰۴) محمود عرفان، «بار یافتن سفیران اسپانیا بحضور امیرتیمور در سمرقند»، آینده، ج ۳، ش ۴ (۱۳۲۳ ش الف). (۱۰۵) محمود عرفان، «مهمانی عروس امیرتیمور از سفیران اسپانیا»، آینده، ج ۳، ش ۵ (۱۳۲۳ ش ب). (۱۰۶) حسن بن عبداللّه عسکری، دیوانالمعانی، قاهره ۱۳۵۲. (۱۰۷) مرتضی عسکری، معالمالمدرستین، تهران ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۱۰۸) ابوالفضل بن مبارک علامی، اکبرنامه، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۰۹) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بیتا). (۱۱۰) علی محمد سلام، العطر و الطیب، قاهره ۱۴۲۶/۲۰۰۵. (۱۱۱) غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷). (۱۱۲) محمد فاروق فرقانی، تاریخ اسماعیلیان قهستان، تهران ۱۳۸۱ ش. (۱۱۳) محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، قم ۱۳۸۰ ش. (۱۱۴) علیاصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نموداری از زندگی جامعه اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم، (تهران) ۱۳۶۶ ش. (۱۱۵) محمد آصف فکرت، «نخستین جامهای که خراسانیان بر کعبه پوشاندند»، مشکوة، ش ۳۲ (پاییز ۱۳۷۲). (۱۱۶) ناصر فکوهی، «از اسطوره تا جشن»، در گستره اسطوره: گفتگوهای محمدرضا ارشاد با ابوالقاسم اسماعیلپور و دیگران، تهران: هرمس، ۱۳۸۲ ش. (۱۱۷) نصراللّه فلسفی، زندگی شاهعباس اول، تهران، ۱۳۳۴ ش، تهران، ۱۳۴۶ ش. (۱۱۸) فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، تهران: الهدی، (بیتا). (۱۱۹) قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴. (۱۲۰) زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، بیروت: دارالشرق العربی، (بیتا). (۱۲۱) قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان. (۱۲۲) عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بیتا). (۱۲۳) محمود کتیرائی، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۲۴) حسین کرخی، «کتاتیب بغداد فی العهود السابقة»، التراث الشعبی، سال ۱، ش۱۰ (ربیعالاولـربیعالاخر ۱۳۹۰). (۱۲۵) کرم حلمی فرحات، الثقافة العربیة و الاسلامیة فی الصین، قاهره ۱۴۲۵/۲۰۰۵. (۱۲۶) محمدصالح کنبو، عمل صالح، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲. (۱۲۷) جعفر قلی کیانی، «نوروز در قرقیزستان»، چشمانداز، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷). (۱۲۸) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش. (۱۲۹) رابرت پرگرین لانگ، سرزمین و مردم پاکستان، ترجمه داوود حاتمی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۳۰) عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸. (۱۳۱) روژه لوتورنو، فاس قبلالحمایة، ترجمة الیالعربیة محمد حجی و محمد خضر، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۳۲) ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹. (۱۳۳) هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش. (۱۳۴) آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ ش. (۱۳۵) محمدخالد رمضان، «تقالید الزاج و الاعراس فی منطقه وادی بردی و الزبدانی»، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲). (۱۳۶) محمد دقن، کسوة الکعبة المعظمة: عبرالتاریخ، (قاهره) ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۳۷) محمد محمدی ملایری، «النیروز عبرالتاریخ و فیالادب العربی»، الدراسات العربیة، سال ۲، ش ۱ (۱۹۶۰). (۱۳۸) ابوالوفاء مراغی، «اعیاد و مواسم و ذکریات»، مجلة الازهر، ج ۲۸، ش ۹ (رمضان ۱۳۷۶). (۱۳۹) محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش. (۱۴۰) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش. (۱۴۱) مسعودی، مروج الذهب (پاریس). (۱۴۲) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۴۳) محمد مشیری، «پذیرایی از کور دیپلماتیک در عمارات سلطنتی ایران»، وحید، سال ۴، ش ۱۱ (آبان ۱۳۴۶). (۱۴۴) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۴۵) مقدسی، البدء و التاریخ. (۱۴۶) احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا). (۱۴۷) «مکتبخانههای قرآن کریم در گذشته و حال در سودان»، وقف: میراث جاویدان، سال ۳، ش ۲ (تابستان ۱۳۷۴). (۱۴۸) حیدر ممتوف، «منبع ایرانی در تشکیل لغت تاتار کریمه»، در جهان ایرانی و توران (مجموعه مقالات)، به اهتمام مرضیه ساقیان، تهران: وزارت امورخارجه، مرکز چاپ و انتشارات، ۱۳۸۱ ش. (۱۴۹) منی سیدعلی حسن، التصویر الاسلامی فیالهند: تسلیات البلاط و حیاة الشعوب فیالتصویر المغولی الهندی، قاهره ۲۰۰۳. (۱۵۰) ساچیکو موراتا و ویلیام چیتیک، سیمای اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۵۱) محمد بن محمد موقت، الرحلة المراکشیة، او، مرءاة المساوی الوقتیة، مصر ۱۳۵۱. (۱۵۲) مهدی مهریزی، تقویم عبادی، تهران ۱۳۸۰ ش. (۱۵۳) میرخواند، روضة الصفا. (۱۵۴) علی میرنیا، پژوهشی در شناخت ایلها و طایفههای عشایری خراسان و نقش سیاسی روسای ایلهای بزرگ در امور کشور، و روابط آنها با حکومتها و استعمارگران، تهران ۱۳۶۹ ش. (۱۵۵) ناجیجواد، «کُتّاب ' الملا،»، التراث الشعبی، ش ۲ (۱۹۸۷). (۱۵۶) ناصرخسرو، سفرنامه، تهران (۱۳۴۱). (۱۵۷) عظیم نانجی، «دین اسلام»، در جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ ش. (۱۵۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۵۹) جهانگیر نصری اشرفی، نمایش و موسیقی در ایران، تهران ۱۳۸۳ ش. (۱۶۰) اسعد نظامی تالش، «جامه کعبه»، ایراننامه، سال۴، ش۱ (پاییز ۱۳۶۴). (۱۶۱) نوروز در ترکمنستان، چشمانداز، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷). (۱۶۲) نوروز در قزاقستان، چشمانداز، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷). (۱۶۳) فریدون نوزاد، «خلعت و خلعتپوشان»، فرهنگ گیلان، سال ۱، ش ۱ (زمستان ۱۳۷۷). (۱۶۴) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰. (۱۶۵) محمدطاهر بن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، یا، شرح زندگانی ۲۲ساله شاهعباس ثانی (۱۰۵۲ـ۱۰۷۳)، چاپ ابراهیم دهقان، اراک ۱۳۲۹ ش. (۱۶۶) احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۶۷) صادق هدایت، نیرنگستان، تهران ۱۳۵۶ ش. (۱۶۸) فهمی هویدی، الاسلام فی الصین، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۶۹) یعقوبی، تاریخ یعقوبی؛ ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «رفتارهای جشنی»، شماره۵۰۰۸. ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | جشن و شادی
|